– تعریف: دانستن زمان عقبنشینی و تحمیل نکردن خواستهها و نظرات به دیگران.
– کاربرد: سکوت و عقبنشینی گاهی بهترین راه برای نشان دادن احترام و عمیقتر کردن روابط است.
– مثال: در یک بحث داغ، بهجای اصرار بر نظر خود، به صحبتهای طرف مقابل گوش دهید و فضایی برای بیان احساساتش فراهم کنید.
– تعریف: اعتماد به نفس واقعی از خودستایی ناشی نمیشود، بلکه از قدرت در سکوت و فروتنی نشئت میگیرد.
– کاربرد: با حمایت و بالا بردن دیگران، اعتماد و احترامی عمیقتر ایجاد کنید.
– مثال: در محیط کار، موفقیت تیم را بهجای دستاوردهای فردی برجسته کنید.
– تعریف: درک دیگران از طریق لحن، زبان بدن و شهود، نه صرفاً کلمات.
– کاربرد: توجه به نشانههای غیرکلامی مانند حالت چهره یا حرکات بدن برای درک احساسات واقعی طرف مقابل.
– مثال: وقتی دوستی با لبخندی مصنوعی از شما تشکر میکند، با توجه به زبان بدنش میتوانید نارضایتی او را تشخیص دهید.
– تعریف: رابطهای عاطفی که در آن افراد بدون ترس از قضاوت، به یکدیگر تکیه میکنند.
– کاربرد: ایجاد فضایی امن برای بیان آسیبپذیریها بدون ترس از طرد شدن.
– مثال: در روابط عاطفی، اجازه دهید طرف مقابل احساساتش را بدون ترس از قضاوت بیان کند.
– تعریف: احساس مسئولیت برای جبران مهربانیها و عمل به تعهدات.
– کاربرد: قدردانی و وفاداری به عنوان پایههای روابط شکوفا.
– مثال: پس از دریافت کمک از یک دوست، با انجام کاری مشابه از او قدردانی کنید.
– تعریف: خدمت به دیگران با صداقت و بدون انتظار پاداش.
– کاربرد: کمک به دیگران بدون چشمداشت، برای ایجاد پیوندهای عمیق.
– مثال: میزبانی از مهمانان با تمام وجود، بدون انتظار تشکر یا پاسخ متقابل.
– تعریف: همه چیز نیاز به پاسخ روشن و صریح ندارد.
– کاربرد: حرکت با آرامش در موقعیتهای مبهم برای جلوگیری از درگیریهای غیرضروری.
– مثال: در مواقعی که پاسخ روشنی وجود ندارد، بهجای اصرار بر حل فوری مسئله، به زمان فرصت دهید.
– تعریف: هر لحظه منحصر به فرد است و هرگز تکرار نمیشود.
– کاربرد: حضور کامل در لحظه برای درک عمیقتر روابط.
– مثال: در ملاقات با دوستان، بهجای چک کردن تلفن، تمام توجه خود را به گفتگو معطوف کنید.
– تعریف: سکوت اغلب از کلمات قدرتمندتر است.
– کاربرد: دانستن زمان سکوت برای جلوگیری از گفتگوهای بیثمر و عمیقتر کردن درک متقابل.
– مثال: در مواقعی که طرف مقابل ناراحت است، گاهی سکوت بهترین حمایت است.
– تعریف: پذیرش فروتنانه تلاش دیگران برای آنچه به شما میدهند.
– کاربرد: تبدیل لحظات ساده به فرصتهایی برای توجه و ارتباط انسانی.
– مثال: تشکر صمیمانه از کسی که برای شما غذایی تهیه کرده است.
– تعریف: خودآگاهی و توجه به دیگران برای حفظ تعادل بین استقلال و مهربانی.
– کاربرد: انجام کارها به گونهای که بار اضافی بر دوش دیگران نگذارید.
– مثال: در محیط کار، وظایف خود را به موقع انجام دهید تا همکاران تحت فشار قرار نگیرند.
۱۲. اوتاگایساما (お互い様): حمایت متقابل
– تعریف: درک مشترک از اینکه همه در چالشهای زندگی با هم هستند.
– کاربرد: همدلی و همکاری برای ایجاد پیوندهای ماندگار.
– مثال: کمک به همسایهای که در شرایط سختی قرار دارد، با این درک که روزی شما نیز可能需要 کمک خواهید داشت.
– تمرین روزانه: هر روز یکی از اصول قانون رشد ( بونسکی ) را انتخاب کنید و آن را در تعاملات خود بهکار بگیرید.
– خوداندیشی: پایان هر روز، رفتار خود را مرور کنید و ببینید چگونه میتوانید این اصول را بهتر رعایت کنید.
– آموزش به دیگران: این مفاهیم را با دوستان و خانواده به اشتراک بگذارید تا روابط جمعی را بهبود بخشید.
با بهکارگیری قانون رشد ( بونسکی )، میتوانیم نهتنها هوش هیجانی خود، بلکه کیفیت روابط و زندگی اجتماعی را بهطور چشمگیری ارتقا دهیم.
۱. Goleman, D. (1995). Emotional Intelligence. Bantam.
۲. Meyer, J. & Salovey, P. (1997). What is Emotional Intelligence? P. Salovey & D. Sluyter (Eds.)
۳. Kyoto University. (2021). Eastern Wisdom in Western Business. Journal of Cross-Cultural Psychology
۴. Grant, A. (2013). Give and Take. Penguin.
۵. MIT Sloan Management. (2020). Ambiguity Tolerance in Leaders.